اختلاف نظر علمادر بعضي از جنبه هاي سوگواري محرم

سالار عشق

یا حسین

7عنصر اصلی ماجرایی که با عنوان فتنه شیعه در قرن بیستم از آن یاد شده سید محسن امین

عاملی (1952/1371ق) می باشد. وی نویسنده یک اثر تراجم نگاری بزرگ با عنوان اعیان

الشیعه است.8 سید محسن، که در شقراء در جبل عامل (جنوب لبنان) در سال های 1876 یا

1868 [1284ق] متولد شده، در نجف تحصیل کرد، بعدها به دمشق رفت و در آنجا رهبر معنوی

جامعه شیعه گردید. در اوایل دهه بیست قرن بیستم وی کتابی در پنج بخش درباره شهادت

امام حسین فرزند علی(ع) و دیگران امامان اهل بیت(ع) به نام المجالس السنیه9 نوشت. سید

محسن در این کتاب، ضمن دفاع از دیدگاه سنتی شیعه درباره تاریخ اولیه اسلام و تأکید بر

شایستگی عزاداری برای شهیدان، از برخی آدابی که در مراسم عزاداری محرم اجرا می شود،

و به خصوص خودزنی انتقاد کرد. این انتقاد بلافاصله توسط یکی از هم میهنان وی به نام شیخ

عبدالحسین صادق (وفات: 1942م/ 1361هـ.ق) پاسخ گفته شد. وی اهل نبطیه10 بود، مکانی

که به دلیل تعزیه های آن تا سال های اخیر شهرت خاصی داشت [10الف]. این جوابیه که در

1926 یا اوایل 1927 [1345هـ.ق] با عنوان سیماء الصلحاء11 منتشر شد، به وسیله سید

محسن در کتابچه ای کوچک ولی بسیار جالب به نام التنزیه لاعمال الشبیه* مورد انتقاد قرار

گرفت. این کتابچه در محرم 1346 هجری (جولای 1927) نوشته شد12 و در صیدا در اواخر

1928 چاپ شد.13 کتابچه یاد شده که بعداً در مورد آن بیشتر سخن خواهیم گفت، شعله این

فتنه شیعه را برافروخت و می توان آن را به عنوان متن اصلی آن ماجرا شناخت. در این کتابچه

، سید محسن نه تنها خودزنی بلکه استفاده از آلات موسیقی و حضور زنان بدون پوشش در

مراسم محرم به عنوان سمبل زنان خانواده امام حسین(ع) را بدعتی نامشروع نامید. از آنجایی

که کتاب التنزیه حمله ای شدید به آن دسته از علمای شیعی بود که در قبال آنچه سید

محسن آنها را به عنوان معلول دسیسه های شیطان عنوان کرده بود، سکوت اختیار کرده و یا

حتی از آن دفاع می کردند، این کتابچه منجر به زنجیره ای از پاسخ های مجادله آمیز شد، تا

آنجا که بنابر ادعای سید محسن تنها یک نویسنده این جرأت را به خود داد که در اثر خود به دفاع

آشکار از آن بپردازد.14
این دفاع15 و بسیاری از ردیه ها در عراق منتشر شد، جایی که شیعیان لبنانی مخالف سید

محسن، اخبار آنچه را که آنها به عنوان حمله افتضاح آمیز به بنیان شیعه می دانستند، به آنجا

آورده بودند. این کتابچه های مجادله آمیز منابع خوبی برای تحقیق و مطالعه درباره مسئله مورد

بحث هستند؛ ولی دستیابی به آنها بسیار مشکل است. دلیل اصلی مشکل بودن این

دستیابی، در کنار سایر دلایل، این است که کتابخانه هایی که این گونه نوشته ها در آنها یافت

می شود ـ به خصوص در مراکز کتابخانه ای عراق ـ نمی تواند بسادگی توسط خارجی های غیر

شیعی مورد استفاده قرار گیرد. در ضمن، شیعیان عموماً در صحبت درباره بیشتر این موضوعات

با خارجی ها تردید دارند.

در حقیقت، جزوات مجادله آمیز بر ضد آثار سید محسن، المجالس السنیة والتنزیه هنوز در

دسترس بنده قرار نگرفته اند. با این همه، نام نویسندگان این نوشته ها، به همراه همه

اطلاعات کتاب شناختی که بنده موفق به کشف و اثبات درستی آنها شده ام، در این متن آمده

است. بنده امیدوارم لیست زیر برای خوانندگانی که تمایل به تحقیقات بیشتر درباره تاریخ

مجادلات شیعه در مورد تعزیه را دارند، مفید واقع شود:


الف. عبدالله السبیتی، رنة العصا فی تعظیم شعائر العزاء، بغداد چاپ دوم (مطبعة النجاح) از این

کتاب در ذریعه، ج2، ص254، ش1552 و معجم المؤلفین العراقیین، ج2، ص326 یاد شده است.

برای اطلاعات بیشتر درباره مؤلف این کتاب بنگرید: خانبابا مشار، مؤلفین، کتب چاپی، ج3،

ص992ـ 993.
ب. مرتضی آل یاسین، نظرة جامعة تبحث عن المظاهرات فی عاشوراء کل سنة (محرم)، بغداد

(مطبعه الفرات)، عنوانی که در Der Islam 17/1928/341 ذکر شده با آنچه در معجم المؤلفین

العراقیین، ج3، ص291 آمده است، فرق دارد. تاریخ چاپی که در هر دو مرجع ذکر شده سال

1927 را نشان می دهد که این اثر نمی تواند (آن گونه که در ذریعه، ج4، ص455 گفته شده) بر

ضد التنزیه نوشته شده باشد، ولی می تواند ردی بر المجالس السنیه باشد. درباره مرتضی آل

یاسین بنگرید: رجال الفکر والادب فی النجف، ص472، ش2036.


ج. عبدالحسین حلی، النقد النزیه لرسالة التنزیه، نجف، 1347 قمری (29ـ 1928) بنگرید:

معجم المؤلفین العراقیین، ج2، ص227؛ نقباء البشر، ج1/3، ص1062ـ1072. براساس آنچه در

منبع دوم گفته شده، عبدالحسین حلی رد دیگری هم بر تنزیه سید محسن با عنوان نصره

المظلوم ولی با اسم مستعار حسن المظفر نوشت. این نکته با آنچه در معجم المؤلفین

العراقیین، ج1، ص332 و ج2، ص226 آمده تأیید می شود، اما تاریخ چاپی که در آنجا آمده

(1345ق/ 27ـ1926) با تاریخ چاپ التنزیه (1928) هماهنگی ندارد. به هر روی استفاده از نام

المظفر به عنوان اسم مستعار توسط عبدالحسین حلی چندان هم تصادفی به نظر نمی رسد

(بنگرید به ادامه بحث).

د. محمدحسین المظفر: الشعائر الحسینیة، بغداد، 1348هـ.ق (20ـ1929)، مطبعة النجاح،

(ذریعه، ج14، ص191، ش2136؛ معجم المؤلفین العراقیین، ج3، ص154). درباره مؤلف بنگرید:

نقباء البشر، ج1/2، 6464.


هـ. عبدالمهدی المظفر: ارشاد العلماء للتمسک بالائمه، نجف، 1348هـ.ق (30ـ1929). بنگرید:

ذریعه، ج1، ص512، ش2510 و معجم المؤلفین العراقیین، ج2، ص353. یک مطلب از ارشاد

العلماء در اعیان الشیعه، ج40، (1957)، ص122. در ذریعه، ج12، ص272، ش1819 از کتاب

دیگری از عبدالمهدی المظفر با عنوان السیاسیة الدینیة لدفع الشبهات علی المظاهرات

الحسینیه (نجف) یاد شده است. درباره مؤلف بنگرید: نقباء البشر، ج1/37، ص1240ـ1242.


و. علی نقی اللکهنوی، اقالة الاثیر فی اقامة الشریعة الحسینیة، نجف، 1348ق (30ـ1929)،

بنگرید: ذریعه، ج2، ص263، ش1072 (نیز: ج4، ص455، ش2027). معجم المطبوعات (بنگرید

پاورقی ش15)، ص88، ش158 از چاپ 1374ق، مطبعه الغری (59ص) یاد کرده است. درباره

مؤلف بنگرید: رجال الفکر والادب فی النجف، ص390، ش1650.
ز. گفته های برخی از علمای معروف شیعه در حمایت از خودزنی و آداب مربوط به آن به احتمال

زیاد در کتابچه ای اثر سید محسن السویج (یا السویجی) با عنوان الفتاوی والتقریر فی جواز

التشبیه والعزاء (مطبعه الغری، 32ص، چاپ سال 1957) آمده است. این کتابچه نیز در دسترس

بنده قرار ندارد.16


خوشبختانه، تنزیه سید محسن حدود پنج سال پیش در بیروت تجدید چاپ شد (1973؟).17

همچنین اثر وی اطلاعاتی را درباره محتوای سیماء الصلحاء شیخ عبدالحسین صادق در اختیار

ما قرار می دهد، چرا که سید محسن بخش های طولانی از کتاب های مخالفانش را عیناً نقل

می کند. [17الف] در نتیجه، این توانایی را به ما می دهد که تصوری از بحث هایی که برخی

علمای شیعه در دفاع از خودزنی و آداب مربوط به آن داشته اند، به دست آوریم؛ مانند این

ادعای شیخ صادق درباره اینکه زخمی کردن جلو سر به عنوان نشانه عزاداری برای امام

حسین(ع) به گونه ای شبیه عمل طبی حجامت است و بنابراین مجاز است؛ علاوه بر آن که در

این کار یک هدف مذهبی هم دنبال می شود.18
به علاوه، عدم دسترسی نسبی به آثار ردیه ای مربوط به این بحث را می توان با استفاده سیستماتیک و اصولی از آثار کتابشناسی و متون شرح حال که اخیراً نوشته شده جبران نمود.19 بدین ترتیب، می توان تاریخ ادبی فتنه شیعه را، به خصوص با در نظر گرفتن روابط خانوادگی بین برخی از نویسنده های درگیر در این موضوع مجدداً بازسازی کرد.
نهایتاً، نوشته های (خاطرات) مانند جعفر الخلیلی20 درباره شخصیت های معاصر عراق، اطلاعات غنی و با ارزش دیگری را درباره مجادلات مربوط به آداب محرم در اختیار ما قرار می دهد، چرا که وی خود یکی از معدود پیروان متعصب سید محسن در نجف بوده است.21
عموماً براساس تنزیه سید محسن و دیگر مواردی که در بالا ذکر کردم، قصد دارم تا درباره برخی جزئیات این نزاع، توضیحات و تفاسیری را ذکر کنم و درباره موضع علمای شیعه درباره خودزنی نتایجی بگیرم.
1. واضح است که سید محسن هیچ گاه قصد نداشت مراسم عزاداری محرم را براندازد یا لغو کند. حتی به نوعی، می خواست آن را احیا کرده و گسترش دهد. وی امید داشت که با حذف بدعت ها از عزاداری محرم، آن را تبدیل به وسیله ای برای اقدامات تبلیغی شیعه کند. برای دستیابی به این هدف، او پیشنهاد کرد که باید سلسله جدیدی از مداحان و روضه خوانان آموزش دیده تربیت شوند و جایگزین آن دسته از کسانی شود که تصویر شیعه را با بیان رسوم غلط، نشر داستان های خرافی، تقویت خودزنی و غیره مخدوش می کنند.22
2. سید محسن نخستین کسی نبود که برای حذف خودزنی و برخی دیگر از کارهایی که بدعت آمیز می دانست، از مراسم محرم تلاش نمود. به هر روی، مدرک کتبی این موضع گیری اصلاحی، تنها در نسخ چاپی، در دهه بیست قرن بیستم یافت می شود، یعنی کم و بیش شبیه کارهای سید محسن در این زمینه، نام دو تن از کسانی که با سید محسن هم عقیده و هم موضع بوده اند باید در اینجا ذکر شود: سید ابوالحسن اصفهانی، که تا زمان درگذشتش در نجف مجتهد (مرجع تقلید) بود23 و سید محمدمهدی قزوینی در بصره.24 گفته های آنها بر ضد خودزنی حدود دو سال قبل از انتشار کتاب تنزیه سید محسن بود.25
3. در جبل عامل، مجلس تعزیه در ماه محرم قرن هاست که برگزار می شود. مراسم خودزنی ـ که بنابر احتمال زودتر از دهه آخر قرن نوزدهم شکل نگرفته است ـ توسط مهاجران ایرانی به نبطیه آورده شد.26 یک عالم شیعی به نام شیخ حسن الحبوشی، ملقب به المکی (م1907 یا 1908/1326ق)27 با این مراسم مخالفت کرد. وی از قائم مقام عثمانی در صیدا در باب این مسأله یاری خواست. به هر روی، والی عثمانی در بیروت، بعد از دخالت مراکزی که بنابر منابع در دست من، هویت آنها مشخص نیست،28 به قائم مقام دستور داد تا در مراسم مذهبی ایرانیان دخالتی ننماید. خیلی زود غیر ایرانی ها نیز بدان ها پیوستند و با حمایت اشخاص منتفذ محلی مراسم محرم نبطیه با آداب خودزنی و تعزیه هایش تبدیل به مرکز پر جاذبه ای شد که بینندگان فراوان شیعی و غیر شیعی را از روستاهای مجاور و جاهای دیگر به خود جذب می کرد… شکل و سیاق ایرانی عزاداری حتی به دیگر مناطق جبل عامل به خصوص شهر کوچک جباع گسترش یافت.29
4. تا آنجایی که به عراق و دیگر کشورهای با جوامع شیعی مربوط است، سید محسن هیچ چیزی درباره منبع ظهور خودزنی نگفته است. او تنها بدین نکته اشاره می کند که در زمان آل بویه و دیگر حاکمان شیعی در دوره قرون میانه، خودزنی برای جامعه شیعی ناشناخته بوده است و بنابراین در منابع عالمان شیعی آن زمان مانند شیخ مفید، شریف مرتضی و شریف رضی بدان اشاره ای نشده است.30 به هر روی، همرزم سید محسن، محمدمهدی قزوینی، در اثری که آن را در رمضان سال 1345 هجری (مارس 1927) منتشر کرد، ادعا نمود که استفاده از آهن، یعنی زنجیر و قمه در خودزنی حدود یک قرن قبل توسط مردمانی که تسلط زیادی به قوانین شریعت نداشتند، پدید آمد.31 اگر فرض کنیم گفته قزوینی تنها در مورد تاریخ آن اعمال در عراق است، آن گاه این موضوع با سایر اطلاعاتی که در منابع دیگر درباره شیخ باقر بن شیخ اسدالله دزفولی (م1838 یا 1839) آمده است، مطابقت دارد. گفته می شود که وی نخستین کسی بود که مراسم سینه زنی را در حرم کاظمین انجام داد.32 این امکان وجود دارد که سینه زنی و دیگری فرم های خودزنی از مدت ها قبل از آن در عراق شناخته شده بوده ولی تنها در مجالس عزاداری که دور از ترس و آزار و اذیت عثمانی ها، در زیرزمین خانه های خصوصی برپا می شده، انجام می شده است.33
5. جزئیات چندی که در منابع گوناگون درباره شروع خودزنی در عراق یافت شده است، مؤید این دیدگاه مشهور است که فرم های افراطی عزاداری، شامل خودزنی، نخست در ایران ظاهر شد و سپس از آنجا به شیعیان کشورهای همسایه انتقال یافت. به هر حال، در این مقاله، درباره این مسئله چیزی نخواهیم نوشت. بلکه، بنده تمایل دارم به موضوع اصلی یعنی همان نزاع میان علمای شیعه در اواخر دهه بیست و گفته هایی که میان آنان در جریان بحث و جدل بر سر برخی آداب محرم شکل گرفت، بپردازم.
6. همان گونه که انتظار می رود، هر دو گروه طرفداران و منتقدان خودزنی برای اثبات دیدگاه های خود به علمای پیشین شیعه رجوع می کنند. به هر روی، به نظر می رسد سید محسن، با توجه به نظر خود نسبت به خودزنی به عنوان یک پدیده جدید، تلاش زیادی برای یافتن مدرک یا نمونه ای برای اثبات گفته خود از پیش از زمان شیخ مکی (م1326ق) ـ که موافق با اوست ـ نکرده است. از طرف دیگر، بسیار قابل توجه است که مخالف وی، شیخ عبدالحسین صادق، به عنوان مدرک، تنها به ذکر نام برخی از رهبران اخیر ـ ولی در عین حال مهم ـ شیعه اکتفا می کند.34 سید محسن در مورد دو تن از کسانی که شیخ صادق از آنها نام برده است، یعنی شیخ جعفر معروف به کاشف الغطاء (م1812م/1228هـ.ق)35 و میرزای قمی (م1815 یا 1816/ 1231هـ.ق)36 جواب می دهد که گفته های آنها مربوط به آدابی که شیخ صادق به آنها اشاره کرده، نبوده است. به هر حال، وی در رابطه با دیگر علمای ذکر شده توسط شیخ صادق سکوت اختیار می کند. در میان آنها، نام یکی از معاصران سید محسن و یکی از علمای صاحب نام به چشم می خورد: میرزا حسین نائینی در نجف37 یکی از مهم ترین حامیان جنبش مشروطه ایران38 و (به موازات حاج سید ابوالحسن اصفهانی) مرجع تقلید جامعه شیعه تا زمان مرگش در سال 1936. روی سخن وی در حمایت از خودزنی با شیعیان بصره بود، که به دلیل دیدگاه های مختلف دو عالم بزرگ شیعی در آنجا، یعنی شیخ محمدمهدی قزوینی که پیش از این درباره او صحبت کردیم و شیخ عبدالمهدی مظفر (وفات: 1944/ 1323ش)39 بر سر این موضوع به نزاع پرداخته بودند. تا امروز، مدافعان خودزنی فتوای این مرجع تقلید (و ـ حتی مهم تر از آن ـ رهبری مترقی و نوگرا) را به عنوان مهم ترین سند اثبات درستی موضع خود قلمداد می کنند.40
7. جعفر الخلیلی41 روش هایی را که مدافعان خودزنی در نجف ـ که بسیار از آنان طلاب و علمای جبل عامل بودند ـ برای ساکت کردن طرفداران سید محسن به آنها متوسل می شدند، توصیف می کند: آنها (مخالفان سید محسن) برای تحریک توده بی سواد علیه آنان، طرفداران متعصب سید محسن را اموی نامیدند؛ واژه ای حقیقتاً توهین آمیز در جامعه شیعه و به خصوص در مکانی مانند نجف. در مقابل، آنان خودشان را علیوان نامیدند. طرفداران خودزنی با اموی نامیدن دشمنانشان توانستند جمع فراوانی از شیعیان عراق را قانع کنند که انتقاد سید محسن به برخی آداب محرم برابر با ـ یا تلمیحاً در حد ـ زنده کردن امویان است؛ یعنی دودمانی که مسئول مرگ (شهادت) امام حسین بودند، و نامشان در تفکر شیعی مترادف با پستی است.42 آنها برای تحقیر نام سید محسن، مردانی را که به عزاداران آب می فروختند، تحریک کردند تا به جای (لعنت خدا بر حرمله) ـ [سربازی که فرزند تازه متولد شده حسین را با تیر شهید کرد] بگویند (لعنت خدا بر الامین)!43 مخالفان همچنین یک سخنران محبوب را که به خاطر توانایی بیانش شهره بود، جذب خود کردند تا مردم را علیه سید محسن و طرفدارانش در نجف برانگیزد.44 در نتیجه، تعداد خودزنانی که در مراسم محرم سال 1929/ 1307ش شرکت کردند از همیشه بیشتر بود؛ و این در حالی بود که (امویان) از ترس کشته شدن، مجبور به پنهان شدن و حتی خروج موقتی از شهر شدند.45
با این حال وقتی سید محسن در 1933/1312ش در سفرش به حرم های شیعی در عراق و یاران وارد نجف شد ، مورد استقبالی باشکوه حتی از سوی کسانی که علیه وی و طرفدارانش در طول فتنه فعالیت داشتند، قرار گرفت.46 سید محسن در نوشته هایش درباره این سفر و درباره مسائلی که در جریان دیدارش در نجف رخ داد، سکوت می کند.47
8. مطالعه ای درباره تاریخ این نزاع و فتنه، مشخص می سازد که تعدادی از بزرگ ترین علمای شیعه در عراق و لبنان ـ که در میان آنها، به طور مثال، محمدحسین الکاشف الغطاء (م1954/1333ش) در نجف48 و عبدالحسین شرف الدین (م1957) در صور ـ در دفاع از خودزنی سخن گفته اند.49 از طرف دیگر، تعداد کسانی که خواستار برانداختن این آداب و رسوم از میان عامه مردم شدند، بسیار اندک ماند. بخش بزرگی از علمای شیعه در طول فتنه سکوت اختیار کردند. حتی اعلامیه های عمومی در دفاع از خودزنی، الزماً بدین معنا نبود که همه علمای درگیر در این مسئله بر تمامی جزئیات مراسم محرم مهر تأیید می زدند.50 روشن است که، سید محسن از وضع دشوار آن دسته از علمای شیعه آگاه بود؛ کسانی که به خاطر ترس از دست دادن کنترل و نفوذ خود بر توده بیسواد جامعه، از خودزنی به عنوان نشانه خداترسی و پرهیزگاری دفاع می کردند، و در عین حال، خودشان از پیوستن به این گونه رسوم خودداری می نمودند. سید محسن می گوید، اگر اینان (علما) واقعاً به مستحب بودن این اعمال باور دارند، چرا هیچ یک از علما تا به حال در حال قمه زدن و یا سینه زنی در طول مراسم محرم دیده نشده است؟51
9. انتقاد کلی دیگری نسبت به دو دلی علما در محکوم نمودن بدعت های محبوب در حدود 18سال قبل از آن در عراق، توسط سید هبةالدین حسینی شهرستانی52 در نجف (م1967/1346ش) و در مجله اصلاح طلب العلم، که در بغداد طی سال های 1912ـ1910 چاپ می شد، دیده می شود.53 در حقیقت ما نام شهرستانی را، که وزیر آموزش عراق در سال های 1920ـ21 شده بود، در میان نام کسانی می بینیم که الخلیلی به عنوان حامیان متعصب سید محسن در عراق از آنها یاد کرده است.54
10. درباره این حمایت کنندگان ـ که در میان آنها عالم و سیاستمدار با نفوذ عبدالکریم الجزائری (م1962/1342ش)55 دیده می شود ـ مطالب زیادی در رابطه با موقعیت، پیش زمینه خانوادگی و انگیزه های احتمالیشان در قبال موضعشان در این جنجال می توان گفت. به طور مثال یک حقیقت تعجب برانگیز که الخلیلی بدان شااره کرده، این است که دو تن از معدود مراجع بزرگی که از تنزیه سید محسن در نجف دفاع کرده اند، به دلیل عدم تمایلشان به تفکرات نوگرایانه نیز شناخته شده بودند.56 در حوزه این مقاله، امکان بررسی دقیق این نکته و دیگر نکات که در این منابع یافت می شود وجود ندارد. بنابراین بنده تنها به ذکر نقش مسلم ارتباطات خانوادگی و دیگر قیود شخصی در شکل گیری خطوط مقدم فتنه اکتفا می نمایم. اگر بخواهم یک داستان پیچیده را خلاصه شده خدمتتان عرض کنم، باید بگویم که مبارزه علیه سید محسن، حداقل در ابتدا، تقریباً یک مسئله خانوادگی بود: آل شرف الدین، یک خانواده از روحانیون شیعه در جبل عامل با شاخه هایی در عراق و ایران تبلیغاتی را علیه سید محسن در سوریه/لبنان و عراق پایه ریزی کردند. آنها این کار را با همکاری دیگر خانواده های ذی نفوذ علما که با ازدواج های بین خانوادگی با یکدیگر ارتباط داشتند، انجام دادند،57 به طور مثال آل یاسین در کاظمین.58 خیلی زود آل مظفر در نجف، خانواده ای که به دلیل آموزش های مذهبیشان شناخته شده بودند، به مبارزه علیه سید محسن پرداختند. در نتیجه، شیخ عبدالمهدی یکی از نوادگانشان را که پیش از این درباره وی گفتیم، در رقابتش با قزوینی در نقش رهبری دینی در بصره حمایت کردند.59 به هر روی، به احتمال، ارتباطات خانوادگی نقش مهمی در شکل گیری طرفداران و حامیان سید محسن بازی کرده است. [59الف]
11. در یک نگاه کلی، حتی این سؤال می تواند پرسیده شود که آیا وقوع فتنه، حداقل تا حد زیادی، نمی توانسته به رقابت میان عاملی ها، یعنی خانواده هایی از جبل عامل که به طور سنتی به دلیل آموخته های مذهبی خود در سراسر جهان شیعه معروف بوده اند، بوده باشد؟60 زمانی که سید محسن امین به رغم آن که از خانواده کم نفوذتری بود، به موقعیت رهبری شیعه در دمشق رسید، مشکلاتی برای وی از سوی سایر خاندان های شیعی پدید آمد. در این فضا انتقاد سید محسن از برخی آداب و اعمال محرم بدان ها ـ جدا از نظر واقعی آنها درباره این موضوع ـ بهانه و فرصتی داد تا موضع سید محسن را با تحریکِ بخش وسیعی از جمعیت شیعیان بیسواد علیه وی تضعیف کنند.
12. به هر روی، عنصر دیگری نیز بر شکل گیری جناح ها در این جنجال اثرگذار بوده است: مسئله تقلید، یعنی وظیفه دینی هر شیعه معمولی (یعنی هر مقلد) در وفادار ماندن (تقلید کردن) از فتاوای یک مرجع است. در نجف، مقلدین مرجع تقلیدی که از وی نام بردیم سید ابوالحسن الاصفهانی، تا حد زیادی، یک خط دفاعی را علیه (علوی های) مهاجم تشکیل دادند. مهم تر از این، عامل دیگری برای حفظ امنیت نسبی منتقدان مشهور و بنام خودزنی وجود داشت و آن وجود عطیه ابوکلل رهبر یک گروه اهل فتوت بود که مانند یک لشکر اخوت بر بخش هایی از نجف که زورکورت (یا زقورت) نامیده می شد، تسلط داشت. وی یکی از مقلدان سید ابوالحسن اصفهانی بود.61
13. نکته ای که فقط در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است، نفوذ عوامل سیاسی ـ مانند رفتار سیستم حکومتی عثمانی با جامعه شیعه ـ بر رشد و گسترش عزاداری در عراق و سوریه/لبنان است. تا آنجایی که به این جنجال در اواخر دهه بیست مربوط می شود، هر تحلیلی بر رشد آن باید ـ در کنار سایر عوامل ـ بازتاب قدرت یافتن وهابیون در حجاز و تأثیر آن بر جامعه شیعه را در نظر بگیرد. جامعه شیعه که به دلیل اقدامات ضد شیعی وهابیان و پاسخ مثبت به این اقدامات در برخی از مراکز تسنن در عراق احساس خطر می کرد،62 با سخت گیری نامتعارف بر تفکرات اصلاح طلبانه ای که توسط علمای خودشان بیان شده بود، اما کمابیش با انتقادات سنیان به رفتار شیعیان مشابه بود، برخورد کرد.63 در نتیجه، اقداماتی که ایرانیان ـ دولت رضاشاه ـ و دیگر دولت ها در اواخر دهه بیست علیه عزاداری عمومی انجام دادند،64 در میان شیعیان عراق نوع رنجش و ناراحتی در مقابل هرگونه بحثی در این باره به وجود آمد، به خصوص آنکه بسیاری از علمای عتبات ریشه ایرانی داشتند (برای نمونه نائینی) ولی به دلایلی مخالف سیاست های رضاشاه بودند.65 طبعاً فضای خاص این مقطع زمانی با شرایط یاد شده، عامل تعیین کننده ای در حمایت اندک از دیدگاه های سید محسن برای انجام اصلاحات مورد نظرش بوده است.
14. و نهایتاً، منتقدان شیعه از منافع اقتصادی و انگیزه هایی که موجب دودلی علما در محکوم نمودن عمومی مراسم خودزنی و سایر مراسم محرم شده است، سخن گفته اند. به طور مثال، سید محسن برخی از مردم را به سودجویی های مادی در کمک به گسترش این بدعت ها در جبل عامل متهم می کند.66 همشهری وی محمدجواد مغنیه، جامعه شناس شیعی عراقی، علی الوردی و شاگردش ابراهیم الحیدری، از نوعی توافق میان برخی از روحانیون و بازاریان در جهت به دست آوردن سودهای کلان در آذوقه رساندن به توده عزاداران و تماشاگرانی که از مراسم محرم در حرم های شیعیان دیدار می کنند، سخن گفته اند.67
15. به طور قطع، اتهامات همیشگی و اجتناب ناپذیر نقشه های امپریالیستی در شکل گیری این اتفاقات همچنان وجود دارد.68 به نظر من، این واضح و روشن است که برخی از بازاریان محلی به ادامه یافتن این گونه مراسم های محرم که به دلیل طبیعت تماشاییشان موجب جذب جمعیت کثیری از بازدیدکنندگان به مراکز شیعی می شده است، علاقه داشته اند؛ به خصوص در شرایطی که با راه ها و وسایل نقلیه جدید، زیارت آن مراکز حتی برای شیعیانی که در نقاط دوردست زندگی می کردند، از هر زمانی آسان تر شده بود. از آنجایی که اغلب روابطی بین این مراکز تجاری و برخی خانواده های علما وجود دارد، برخی از علمای شیعه احیاناً دلایل شخصی خاصی برای سکوت در قبال خودزنی و حتی حمایت از آن داشته اند.
16. به هر روی، به نظر می رسد که انگیزه کلی دیگری در شکل گیری موضع علما در قبال خودزنی و دیگر جنبه های عزاداری ـ حداقل در بخش هایی از جهان شیعه که قدرت اجتماعی و معنوی سیدها در میان علما هنوز وجود دارد ـ دخیل است: از آنجایی که آنها به عنوان نوادگان امام حسین و دیگر امامان شهید مورد احترام بودند، مراسم عزاداری سالانه محرم، هم به جهت سمبلیک و هم به جهت بازنمایی آشکار و مستقیم ادعای رهبری آنها بر جامعه، و یا حداقل داشتن مکانی مورد احترام در آن، را تقویت می کند.69 از آنجایی که این موقعیت در دوره جدید مورد تهدید قرار گرفته است، اکثر آنها مخالفت با مراسم محرم را که می تواند به عنوان بیان عمیقی از بیعت توده با سادات تعبیر شود و تا حد زیادی اینگونه هم هست را عاقلانه نمی دانند.* مشخصات منابع اصلی

1. اعیان الشیعه : محسن الامین العاملی: اعیان الشیعه، 56ج، به کوشش حسن الامین. چاپ اول دمشق/ بیروت 1935ـ63، چاپ چهارم، بیروت 1960 .(مجموعه کامل این اثر در دسترس بنده قرار ندارد. آنچه در اختیار بنده هستند متعلق به چاپ های مختلف می باشند. بنابراین در پاورقی ها سال چاپ ذکر شده مربوط به همان ج می باشد.)
2. ذریعه : آقابزرگ تهرانی: الذریعه الی تصانیف الشیعه ـ آنچه در اختیار بنده است: جلدهای 1ـ 8، 9/ بخش های 2ـ4، 10ـ20، ج1 از چاپ دوم (تهران، 1968)، جلدهای 2ـ20 از چاپ اول (نجف و/ یا تهران 1936ـ70). بیشتر جهای 9 به بعد توسط پسران مؤلف تصحیح گردیده است: علی نقی و احمد منزوی.
3.هکذا عرفتموهم : جعفر الخلیلی: هکذا عرفتموهم، چهار ج، بغداد/بیروت، 1963ـ72.
4.الحرکة الفکریة والادبیة فی جبل عامل : محمدکاظم مکی: الحرکة الفکریة والادبیة فی جبل عامل، بیروت، 1963.
5. مصادر الدراسة الادبیه : یوسف اسعد داغر: مصادر الدراسه الادبیه، 2/1 (بیروت، 1956)، 3/1ـ2 (بیروت، 1972).
6.مؤلفین کتب : خانبابا مشار: مؤلفین کتب (…)، شش ج، تهران، 1962ـ66.
7. معجم المؤلفین : عمررضا کحاله: معجم المؤلفین، 15ج، دمشق، 1957ـ61.
8. معجم المؤلفین العراقیین : گوریس عواد: معجم المؤلفین العراقیین، 3ج، بغداد، 1969.
9. رجال الادب والفکر فی النجف : محمدهادی الامینی: رجال الفکر والادب فی النجف، نجف، 1964.
10. التنزیه : محسن الامین العاملی: التنزیه (لاعمال الشیعه)، چاپ دوم، بیروت (1973؟).
11. نقباء البشر : آقابزرگ تهرانی: طبقات اعلام الشیعه، 2ج، در 6بخش، 1/1ـ4 (:نقباء البشر…) ، نجف 1954ـ 68 و 2/1ـ2 (: الکرام البرره…)، نجف، 1954، 1958.

پی نوشت ها: 1. این مقاله نسخه تقریباً گسترش یافته مقاله ای است که آن را در هشتمین کنفرانس Union Europeenne des Qrabisants et Islamisants که در Aix-en-Provenece (فرانسه) در دسامبر 1976 برپا شد، خواندم. این مقاله قسمتی از نتایج یک پروژه تحقیقی درباره نمو و رشد فکری و اجتماعی ـ سیاسی جامعه شیعه (امامی) در جهان عرب معاصر است. بخشی قابل توجهی از مواد خام استفاده شده در این مقاله در طول سفری به لبنان، عراق و سوریه در سال 1974 جمع آوری شده است. این سفر با دعوتی از Deutsche Forschungsgemeinschaft از بن (Bon) ممکن شد.
2. در این متن، واژه (شیعه) صرفاً به معنای شیعیان امامی (اثناعشری) به کار می رود.
3. انبوه مطالب نوشته شده در باب عزاداری و به خصوص تعزیه در زبان های غربی، در دو اثر کتاب شناسی مربوط به این موضوع که در آلمان چاپ شده اند عنوان شده است: H.Muller: Studien zum Persischen Passionsspiel (Diss. Freiburg im Breisgau 1996
و D. Monchi-zadeh، Taziyah das persische Passionsspiel، استکهلم، 1967.
مطالعات مشابهی که بر روی این موضوعات و یا در رابطه با آنها در دهه اخیر صورت گرفته، در پاورقی های بعدی ذکر خواهد شد. تز دکترا (دانشگاه هاروارد، 1975)، محمود م. ایوب، Redemptive Suffering in Islam: A study of the Devotional Aspects of Ashura in the Middle Ages،
در دسترس بنده قرار ندارد.
4. Muller، ص53 پاورقی.
5. مسئله کلی رفتار دوگانه علمای شیعه درباره برخی عقاید و رفتارها در اسلام شیعی در شکل عام آن، از جمله خودزنی های محرم، حداقل در یک مقاله توسط عبدالجواد فلاطوری، یک محقق شیعه ایرانی که در آلمان تدریس می کند، مورد بررسی قرار گرفته است. Die Zwplfer Schia aus der Sicht eines Schiiten. Probleme ihrer Untersuchung، در
Festschrift Werner Caskel، تصحیح توسط E. Graf (لیدن، 1968)، ص62 ـ 95، به ویژه صفحات 71ـ 78. نویسنده به سکوت بسیاری از علمای شیعی در قبال اعمالی که به نظرشان حرام است، اشاره می کند، و به نظر می رسد که اطلاعی در مورد این مطلب که برخی از علمای پیشرو شیعی، به برخی دلایل، علناً از خودزنی حمایت کرده اند، اطلاعی ندارد (نائینی، کاشف الغطا و دیگران، ببینید صفحات29 و31) [مترجم: اطلاعات مؤلف تا سال 1979 یعنی سال چاپ این مقاله است]
*. مترجم: گفتنی است که مؤلف به طور کلی برای سینه زنی و قمه زنی از واژه flagellation استفاده کرده و ما به ناچار تعبیر خودزنی را در برابر آن به کار برده ایم.
6. به نظر می رسد تنها اشاره به فتنه بزرگ شیعه که تا به حال در یک زبان غربی چاپ شده یک مقاله سطحی نوشته شده توسط J. Berque [به نام: Hier a Nagaf et Karbala (در: Arabica 9/1962/325-42) می باشد. املای نادرست اسامی و عدم فهم صحیح از حوادث، ارزش اطلاعاتی را که Berque در کتابش آورده است کم رنگ می سازد؛ به طور مثال، برداشت وی از لغت امویان که با معنایی توهین آمیز در طول فتنه شیعه از آن استفاده شده، امت می باشد: Berque، 337
7. برای تحقیقی درباره ادامه مراسم محرم در ایران ببینید E. Neubauer: Muharram-Brauche im heutigen Persien، در: Der Islam 49/2 (نوامبر 1972)، ص72ـ249. ارتباط سیاسی و اجتماعی عزاداری به طور کل، و به خصوص در ایران در اثر G. Thaiss به نام Religious Symbolism and Social Change: The Drama of Husain چاپ شده در Scholars، Saints and Sufis (برکلی، 1982)، ص349ـ66، تصحیح توسط N.R.Keddie مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. برای بررسی این وضعیت در عراق امروز ببینید پایان نامه (Freie Universitat Berkin)ابراهیم الحیدری با عنوان: Zur Soziologie des schiitischen Chiliasmus. Ein Beitrag zur Erforschung des irakischen Passionsspiel (چاپ در Freiburg im Breisgau، 1975).
* مترجم: متن عربی این کتاب با عنوان (تراجیدیا کربلاء) (قم، دارالکتاب الاسلامی، 2002) چاپ شده است.
8. اعیان الشیعه، ج40 (1957) به طور کامل به زندگی و آثار سید محسن (مصحح: حسن الامین) اختصاص داده شده است. برای اطلاعات بیشتر درباره زندگینامه وی رجوع شود به: مصادر الدراسة الادبیه، ج2/1، ص141ـ46؛ مؤلفین کتب، ج5، ص206ـ10؛ معجم المؤلفین، ج7، ص183ـ 85.
9. مصادر الدراسة الادبیه، ج2/1، ص145؛ ببینید مؤلفین کتب، ج5، ص209؛ و ذریعه، ج19، ص360 پاورقی، ش1610. براساس این نامه، جلد چهارم المجالس السنیه (چاپ به سال 1343هـ.ق/ 1924ـ 25) ذیلی دارد به نام اقناع اللأئم فی اقامة المآئم که دفاعی از عزاداری شیعیان برای امام حسین(ع) است، همچنین ببینید ذریعه، ج2، ص275، ش1115. مصادر الدراسة الادبیه، ج2/1، ص143 چاپی از اقناع با تاریخ 1344هـ.ق (1925ـ26) دارد، چاپ های بعدی المجالس السنیه در دمشق (چاپ سوم 1954) و نجف (1380هـ.ق) صورت گرفته است.
10. برای اطلاعات بیشتر درباره زندگینامه این شخص رجوع شود به نقباء البشر، ج1/3، ص1030ـ32، و الحرکة الفکریة والأدبیة فی جبل عامل، 237، پاورقی1.
10 الف. ابراهیم الحیدری، Die Taziya، das schiitische Passionsspiel im Libanon، در ZDMG، اضافات 3/1، ص19.
Deutscher Orientalistentag (..)، Vortrage، hrg. Von Wolfgang Voigt (Wiesbaden، 1977)، 430ـ37، و Frederic Maatouk: La Representation de la mort de I Imam Hussein a Nabatieh (Liban-Sud)، بیروت، 1974. Peter Heine Munster توجه من را به ماخذ دوم جلب کرد، ولی بنده تنها می توانم در پاورقی 26 از آن استفاده کنم، چرا که در آن زمان مقاله در مراحل پایانی نشر بود.
11. ببینید: ذریعه، ج12، ص292، ش1961.
* مترجم: این کتاب با عنوان (عزاداری های نامشروع) توسط جلال آل احمد به فارسی ترجمه و چاپ شده است (به کوشش سید قاسم یاحسینی، تهران 1371ش)
12. براساس اطلاعاتِ آخر کتاب در چاپ جدید (بیروت، چاپ دوم، 1973؟)، ص32.
13. مصادر الدراسة الادبیه، ج2/1، ص143 پاورقی؛ همچنین ببینید ذریعه، ج3، ص455، ش2027، و ملاحظه مختصری در مجله شیعی (العرفان)، 17/1929/101.
14. اعیان الشیعه، ج40 (1957)، ص123 پاورقی، همچنین ببینید: هکذا عرفتموهم، ج3، ص230.
15. کشف التمویه عن رسالات التنزیه، اثر شیخ محمد الگنجی (بر برخی منابع، گبنجی) چاپ نجف در 1347 هجری (29ـ 1928)، دارای 74 صفحه، هادی الامینی در معجم المطبوعات النجفیه (نجف 1966)، ص284، ش1188 از آن نام برده است و همچنین در معجم المؤلفین العراقیین، ج3، ص232؛ همچنین ر.ک: ذریعه، ج18، ص24، ش492 و مؤلفین کتب، ج5، ص703. هیچ اثر یا توضیحی درباره زندگی این نویسنده در دسترس بنده نیست.
16. در معجم المؤلفین العراقیین، ج3، ص343 از آن یاد شده است و همچنین الامینی در معجم المطبوعات (پاورقی15 را ببینید) از آن نام برده است.
17. (لیست منابع اصلی) را ببینید، ش10.
17الف. تصویری کلی از دو کتاب سیماء الصلحا و تنزیه همراه با اطلاعات پیش زمینه ای دیگری در اثری از ابراهیم فرّان به دست داده شده است: رأیان مختلفان فی کیفیت اقامة عاشوراء.
18. نویسنده دیگری، در بحث درباره ارزش معنوی خودزنی، چنین عنوان می کند که این آداب و رسوم ابزارهای بسیار خوبی برای زنده نگاه داشتن روحیه جهاد در مؤمنین ـ و به خصوص جوانان ـ می باشد و موجب تقویت و تحکیم آمادگی آنها برای فداکاری و از خود گذشتگی می شود. درباره تمسخر و انتقاداتی که ممکن است غیر شیعیان درباره خودزنی عنوان کنند، وی نمونه حضرت محمد را به خوانندگان یادآور می شود، که با وجود تحقیر و تمسخر از جانب قریش از تبلیغ خود دست نکشید. (عبدالوهاب الکاشی: مأسات الحسین بین السائل والمجیب (بیروت 1973)، ص127ـ29)
19. برخی از مهم ترین آنها در پاورقی های قبلی ذکر شده است: ذریعه، اعیان الشیعه، معجم المؤلفین العراقیین، رجال الادب والفکر فی نجف ((لیست مهم ترین منابع) را ببینید)
20. (لیست منابع اصلی) را ببینید، ش3. درباره نویسنده (متولد نجف در 1904) ببینید معجم المؤلفین العراقیین، ج1، ص245ـ47. دستاوردهای وی به عنوان یکی از نویسندگان پیشرو عراقی در تز دکترای جان توماس همل (John Thomas Hamel) در دانشگاه میشیگان مورد بررسی قرار گرفته است:
Jafar Al-Khalili and the Modern Iraqi Story
(1972). ترجمه عربی این پایان نامه در 1977 در بغداد چاپ شد. برادر جعفر، عباس الخلیلی (وفات 1972) که بعد از انقلاب عراقی در 1920 به ایران مهاجرت کرد، در آنجا تبدیل به یک روزنامه نگار و نویسنده برجسته گردید، ببینید B. Alavi، Geschichte und Entwicklung der modernen persischen Literatur (برلین، 1964)، ص147ـ49؛ همچنین ببینید: هکذا عرفتهموهم، ج4، ص75ـ192.
21. این نکته قابل ذکر است که جعفر الخلیلی برخاسته از خانواده ای بود که به جهت تعلیمات مذهبیشان مشهور بودند: پدربزرگ وی، ملاعلی الخلیلی، در نجف مرجع تقلید بود (ر.ک: پاورقی23). عموی پدرش، میرزا حسین الخلیلی نیز چنین مقامی داشت.
22. برای نمونه، ر.ک: التنزیه، ص18 و (درباره مراسم عزاداری که دسته ای کوچک از شیعیان ایرانی در مصر انجام داده اند) اظهارات سید محسن در کتاب خاطرات سفرش: رحلات السید محسن الامین (بیروت، چاپ دوم [1974؟]، ص61 پاورقی.
23. برای اطلاعات بیشتر ر.ک: معجم المؤلفین العراقیین، ج1، ص60 پاورقی و اعیان الشیعه، ج53 (1962)، ص47ـ59؛ همچنین ر.ک: کتب مؤلفین، ج1، ص137ـ40 و نقباء البشر، ج1/1، ص41 پاورقی ـ دفتر دینی مرجع تقلید توسط A.K.S. Lambton در A Reconsideration of the Marja al-Taghlid and the Religious Instition، در Studia Islamica 20/1963/115-35 توصیف شده است.
24. برای اطلاعات زندگینامه ای ر.ک: اعیان الشیعه، ج48 (1960)، ص149 پاورقی، و معجم المؤلفین، ج3، ص253 پاورقی، (شبیه آنچه پیش از این ذکر شد، همان، ص346)
25. گفته می شود سخنان سید ابوالحسن بر ضد خودزنی در یک رساله فارسی (هکذا عرفتموهم، ج3، ص229) به نام انیس المقلدین در نجف در سال 1345هـ.ق/ 27ـ1926 (ذریعه، ج2، ص466، ش1812) چاپ شده است. در همان سال، القزوینی اهل بصره در بغداد کتاب کشف الحق لغفلة الخلق را منتشر کرد؛ اثری که شامل اظهارات انتقادی درباره خودزنی می باشد (ذریعه، ج18، ص32، ش539). مدتی بعد، او انتقادش را در کتابی که بر ضد یک عرب ملی گرای سنی نوشته بود، تکرار کرد. این (عرب سنی) در کتابی درباره شایستگی ها (دستاوردها)ی بنی امیه به دیدگاه شیعیان درباره تاریخ انتقاد کرده بود (پاورقی42). تنها اثر دوم القزوینی در اختیار بنده است: دولة الشجره المعلونه الشامیه علی العلویه، بغداد 1346هـ.ق (مطبه دارالاسلام، 164ص).
26. این بخش از مقاله حاضر عمدتاً براساس گزارش سید محسن در التنزیه، ص30 پاورقی و همچنین ـ با اندکی اضافات ـ در خطط جبل عامل، چاپ حسن الامین (بیروت 1961)، ص119 وی می باشد. تا آن جا که بنده مطلعم، هیچ نویسنده شیعی با این سخن سید محسن که خودزنی یک رسم نسبتاً تازه وارد در مراسم محرم در جبل عامل است، مخالفت نکرده است. ماتوک (ببینید پاورقی 10الف)، براساس گزارش های شفاهی، نقش مهم مهاجران ایرانی در ورود عزاداری عمومی به جبل عامل را تأیید می کند. (ص42ـ 48). بر طبق گفته او، ورود این مراسم از 1918 به بعد صورت گرفته است.
27. درباره این شخص ببینید اعیان الشیعه، ج24 (1961)، ص215ـ22، الحرکة الفکریة والادبیة فی جبل عامل، ص36 پاورقی.
28. براساس گفته یک نویسنده شیعی لبنانی، یک کنسول ایرانی در صیدا در اواخر قرن نوزدهم وجود داشت (Waddah Chrara: Transformations d une manifestation religieuse dans un village du Liban-Sud (Ashura)، بیروت 1968، ص40، ش9)
29. در یادداشت کوتاهی درباره چاپ التنزیه در العرفان، از این مکان صریحاً نام برده می شود. در باب پیدایش مراسم عمومی محرم حتی در حومه بیروت از اواخر دهه سی به این سو، و اهمیت آن ببینید Fuad I. Khuri در R. Antoun، I،Harik: Rural Politics and Social Change in the Middle East، (لندن و Bloomington، 1972)، ص205ـ7.
30. التنزیه، ص31؛ برخی از نویسندگان شیعی اخیر، در دفاع از خودزنی بدین نکته اشاره می کنند که این مراسم در زمان بزرگانی چون شیخ مفید، کلینی، صدوق و سید مرتضی انجام می شده است، و این بزرگان آنها را ممنوع نکرده اند، برای نمونه ببینید: الکاشی، مأساة الحسین (ر.ک: پاورقی18)، ص128.
31. دولت شجره الملعونه (ر.ک: پاورقی25) ، ص136 پاورقی.
32. نقباء البشر، ج2/1، ش359، تحت نظارت سید حسین صدر؛ همچنین ر.ک: علی الوردی: لمعات اجتماعیة من تاریخ العراق الحدیث، ج2 (بغداد1971)، ص111.
33. وردی، همان، ص109ـ11.
34. این پاراگراف توسط سید محسن در التنزیه، ص31 نقل شده است. به جز شیخ جعفر، میرزای قمی و میرزا حسین نائینی (برای اطلاعات بیشتر درباره آنها به پاورقی های بعدی مراجعه کنید) شیخ صادق از این علما نیز یاد کرده است: شیخ مرتضی انصاری (م1864)، در سرور العباد (مجموعه ای از فتاوای وی، ر.ک: ذریعه، ج12، ص175، ش1167)، درباره الانصاری ببینید اعیان الشیعه، ج48 (1960)، ص43ـ46. شیخ زین العابدین حائری (وفات 1890ـ91) در ذخیرة المعاد (ذریعه، ج10، ص20، ش101)، درباره این نویسنده ببینید معجم المؤلفین العراقیین، ج2، ص14 و نقباء البشر، ج1/2، ص805 پاورقی، ش1311). شیخ خیضر شلال (وفات 1839) در ابواب الجنان (ذریعه، ج1، ص74 پاورقی، ش367)، درباره این نویسنده ببینید اعیان الشیعه، ج29، ص253ـ61 و GAL AII، C. Broekelmann، ص794.
35. ببینید دائره المعارف اسلام، چاپ دوم، ج4، ص703؛ اعیان الشیعه، ج15 (1962)، ص306ـ30؛ نقباء البشر، ج2/1 (شیخ صادق به کشف الغطاء، اثر مشهور شیخ جعفر اشاره می کند)
36. شیخ صادق به جامع الشتات وی اشاره می کند، درباره آن ببینید: ذریعه، ج5، ص59 پاورقی، ش221، که اندکی اطلاعات درباره زندگی وی نیز در آنجا وجود دارد.
37. شیخ صادق به فتوای وی برای مردم بصره اشاره می کند (بنگرید پاورقی ش40). برای اطلاعاتی درباره زندگی نائینی ببینید: نقباء البشر، ج1/2، ص593 ـ96 و اعیان الشیعه، ج26 (در دسترس بنده نیست)
38. این جنبه فعالیت هایش را ببینید:
Shiism and Constitutionalism In Islam. A Study of the Role Played by the Persian Residents of Iraq in Iranian Politics
(لیدن 1977)، 101پاورقی، و همچنین فرشته م. نورایی: اندیشه های مشروطه مجتهد شیعه: محمدحسین نائینی، در: Iranian Studies (بوستن/ ماساچوست)، 47-8/1975/234.
39. درباره المظفر قبلاً توضیحاتی دادیم.
40. متن این فتوی در کتابی از ابراهیم الموسوی الزنجانی مجدداً چاپ گردید:
عقاید الامامیة الاثنی عشریة، چاپ دوم (بیروت 1973)، ص289ـ91.
41. به خصوص در هکذا عرفتموهم، ج1، ص97 پاورقی (خاطراتی از ابوالحسن اصفهانی) و ج9،2 پاورقی (درباره شیخ محمدرضا المظفر، یکی از مدافعان خودزنی).
42. در اوایل 1927، کتابی در دفاع از بنی امیه نوشته شده توسط یک معلم سنی لبنانی الاصل، انیس زکریا، که منجر به یک بحران داخلی در عراق شده بود. تحلیلی بر این بحران را ببینید:
Arabische Nation und islamische Geschichte (بیروت و Wiesbadan، 1977، Reihe BTS=، ش20)،

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نوشته شده در یک شنبه 1 بهمن 1391ساعت 20:22 توسط لیلا| |

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin